بعضى از سؤ الات ، سؤ الهايى است كه اساسا جواب ندارد. بدين معنى كه شما اگر جواب صحيحش را هم بدهيد براى طرف قابل اثبات نيست . به عنوان مثال مطلبى يادم آمد و آن اينكه :
وقتى اميرالمؤ منين على (ع ) بر فراز منبر فرمود كه :
– ((سلونى قبل ان تفقدونى ))(20).
يعنى : قبل از آن كه مرا از دست دهيد هر چه مى خواهيد از من بپرسيد.
يك شخصى منافقى از پاى منبر بلند شد و گفت :
– اگر تو حالا همه چيز را مى دانى بگو! عدد اين موهاى سر و ريش چقدر است ؟
(حالا فرض كنيد عدد معينى دارد مثلا فرض كنيد موهاى سر و ريش او 15496 تا باشد. حالا اگر كسى عدد ديگرى را گفت مگر اين عملا قابل اثبات است كه اين عدد درست است يا خير؟ مى شود موهاى سر و ريش يك نفر را يكى يكى بشماريم بعد ببينيم اين جور درمى آيد يا نه ؟)
على – عليه السلام – جواب ديگرى واضح و روشن داد فرمود:
– اين سؤ الى نيست كه كسى بخواهد بپرسد. يك جواب واضح من به تو مى دهم و آن اينكه يك توله توى خانه ات دارى – يعنى يك بچه كوچك – كه اين قاتل فرزند من خواهد بود.
به جاى جواب ، يك امرى كه قابل اثبات يا انكار براى طرف نيست چيز ديگرى در جوابش فرمود كه همه مردم بدون اين كه احتياجى به اين جور جريانها داشته باشند، بعدها بطور روشن قضيه را درك كنند(21).