به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد جمال یار چو خورشید عالم افروز است حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد
غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد افق افق دل من را غبار می گیرد نه با زیارت یاسین دلم شود آرام نه با دعای سماتم قرار می گیرد نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است که نغمه عشراتم به بار می گیرد
ادامه نوشته »از نسل خلیلیم و تبر در دستیم
از نسل خلیلیم و تبر در دستیم ما بت شکنان معبد نمرودیم ما منتظریم کعبه روشن گردد دیری است پی اجازت معبودیم
ادامه نوشته »مستیم ولی مست می موعودیم
مستیم ولی مست می موعودیم هستیم چنین و از ازل هم بودیم ما را چو عدو مور شمارد غم نیست ما وارث مُلک وَلَد داوودیم
ادامه نوشته »روی تو چه دلها که نیاورده به غارت
روی تو چه دلها که نیاورده به غارت یاد تو چه خواب از همگان برده به یغما وقتی به خیال سر کویِ تو میافتم خون گریه کنم یا بنشینم به تماشا؟
ادامه نوشته »ای روح لغتنامهی اسما! کجایی؟
ای روح لغتنامهی اسما! کجایی؟ هر آیهی قرآن شده هفتاد و دو معنا ما غایب گمگشتهی خویشیم و تو حاضر بر ما چه نرفته است در این غیبت کبرا
ادامه نوشته »گفته اند میآیی، تشنگان کوثر را
گفته اند میآیی، تشنگان کوثر را پر دوباره خواهد شد، ساغر از خم خورشید رو به سمت مشرق کن، تا حبابها بینند التهاب دریا را، در تلاطم خورشید!
ادامه نوشته »کوچه کوچه میرقصد، با تبسم خورشید
کوچه کوچه میرقصد، با تبسم خورشید در ترانهها جاری، از ترنم خورشید مردم دو چشمانم، با تغزّل نامت مثل زنبق و لاله، در تجسّم خورشید گفته اند میآیی، در سپیده ای زیبا تا زمین شود گویا، با تکلّم خورشید
ادامه نوشته »از همه آینه ها زلف رها کرده تری
از همه آینه ها زلف رها کرده تری می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه لوح محفوظ خدا! آینگی کن یک صبح که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه
ادامه نوشته »ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه تو کدام آینه ای ؟ صل علی آیینه تو کدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه
ادامه نوشته »