نور است در دو عالم ، از روی ماه مهدی گلهای باغ جنت ، شــد فرش راه مهدی عشق و صفـا و خوبی ، دارایی دل مــــا دلهـــــای عاشق مــــا ، نذر نگاه مهدی
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
ساعت رسیده رأس قرارِ دوازده
ساعت رسیده رأس قرارِ دوازده دردی نشسته گوشه کنار دوازده خورشید رفته عشق بیارد برایمان در پشت ابر مانده تبار دوازده
ادامه نوشته »روایت است ز اصحاب خوب شیطان است
روایت است ز اصحاب خوب شیطان است کسی که کار ندارد به کار آمدنت روایت است که با ذوالفقار می آیی چه با شکوه بُوَد اقتدار آمدنت
ادامه نوشته »روایت است که در روزگار آمدنت
روایت است که در روزگار آمدنت زمین تمام شود بی قرار آمدنت روایت است که بالاترین عبادتِ خلق در این زمانه بُوَد انتظار آمدنت
ادامه نوشته »برو سفر به سلامت که هر کجا هستی
برو سفر به سلامت که هر کجا هستی امام آخر دنیا خدا نگهدارت برو ولی به کجا؟ چشم ماست خانهٔ تو بیا دوباره گرفته دلم بهانهٔ تو
ادامه نوشته »هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف
هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف نشسته اند به صف در میان بازارت به شیوه ی پدرانت چه می شود بینم کنار سفره ی ما باز کردی افطارت
ادامه نوشته »به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید
به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید بیا و بار بده ذره را به دربارت به سایه سار بهشت خدا چه حاجتمان بس است بر سرمان سایه سار دیوارت
ادامه نوشته »نفس بریده صدا می زنیم در همه حال
نفس بریده صدا می زنیم در همه حال به دادمان برس ای میم و حاء و میم و دال هزار پرده هم افتد اگر به رخسارت به چشم کس نَبُوَد باز تاب دیدارت
ادامه نوشته »چنین نوشته خدا درشناسنامه ی دل
چنین نوشته خدا درشناسنامه ی دل منم غلام مه وبنده زاده ی خورشید سلام می دهم از عمق این دلِ تاریک به آخرین پسر خانواده ی خورشید
ادامه نوشته »منم که کاسه به دستم منم که تاریکم
منم که کاسه به دستم منم که تاریکم دو جرعه نور دهیدم ز باده ی خورشید اگر چه دورم از آقای خود ولی از او جدا نگشتنی ام چون بُراده ی خورشید
ادامه نوشته »