موسى بن عمران – عليه السلام – به اتفاق برادرش هارون (ع )، در حالى كه جامه هايى پشمينه بر تن و عصاهاى چوبين در دست داشتند و همه تجهيزات ظاهريشان منحصر به اين بود، بر فرعون وارد شدند و او را به قبول حق دعوت كردند و با كمال قاطعيت ابراز داشتند: – اگر دعوت ما را نپذيرى ، …
ادامه نوشته »بنده خدا
كار براى پدرزن
موسى (ع ) در حال فرار از مصر، هنگامى كه به سر چاه ((مدين )) رسيد، دختران ((شعيب پيغمبر)) را ديد كه گوسفندان خود را براى آب دادن به آنجا آورده اند و در گوشه اى ايستاده و كسى رعايت حال آنها را نمى كند. موسى به حالت آنها رحمت آورد و براى گوسفندان آنها آب كشى كرد.
ادامه نوشته »سليمان و مورچگان
حضرت سليمان نبى – عليه السلام – با سپاهيانش به وادى مورچگان رسيدند. در اين هنگام ، مورچه اى ، ساير مورچگان را مخاطب قرار داده و گفت : – اى مورچگان به پناهگاههاى خود داخل شويد، مبادا سليمان و سپاهيانش شما لگدمال كنند، اينها نمى فهمند و توجهى به شما ندارند. سليمان كه متوجه اين خطاب مورچه شد، از …
ادامه نوشته »مناعت طبع
((عمروبن عبيدبن باب )) – متكلم مشهور كه به مناعت طبع معروف است . – با ((منصور عباسى ))، قبل از دوره خلافت دوست بود. در ايام خلافت منصور، روزى بر او وارد شد و منصور او را گرامى داشت و از او تقاضاى موعظه و اندرز كرد. از جمله سخنانى كه عمرو به منصور گفت اين بود:
ادامه نوشته »عدول از ضوابط و احكام شرعى
گروهى از يكى از قبائل عرب ، خدمت رسول اكرم – صلى اللّه عليه و آله و سلم – رسيدند و عرض كردند: – يا رسول اللّه : گر مى خواهيد ما مسلمان بشويم سه شرط داريم كه بايد آنها را بپذيريد. 1- اجازه بدهيد تا يكسال ديگر هم ، اين بتها را پرستش كنيم . 2- نماز خيلى بر …
ادامه نوشته »در زندان سندى بن شاهك
امام هفتم – حضرت موسى كاظم (ع ) – در زندان ((سندى بن شاهك )) بسر مى برد يك روز هارون ماءمورى فرستاد كه از احوال آن حضرت كسب اطلاع كند. خود سندى هم وارد زندان شد. وقتى كه ماءمور وارد شد. امام از او سؤ ال كرد: چه كار دارى ؟
ادامه نوشته »عالم وارسته
((آقا محمد رضا حكيم قمشه اى ))، يكى از اعاظم حكما و اساطين عرفاى قرون اخيره است . آقا محمدرضا – كه شاگردان و دوستانش نام او را به صورت مخفف ، ((آمرضا)) تلفظ مى كردند – اهل قمشه (شهرضا) اصفهان است ، در جوانى براى تحصيل به اصفهان مهاجرت كرد و از محضر ((ميرزا حسن نورى ))(22) و ((ملا …
ادامه نوشته »سؤ الهاى بيهوده
بعضى از سؤ الات ، سؤ الهايى است كه اساسا جواب ندارد. بدين معنى كه شما اگر جواب صحيحش را هم بدهيد براى طرف قابل اثبات نيست . به عنوان مثال مطلبى يادم آمد و آن اينكه : وقتى اميرالمؤ منين على (ع ) بر فراز منبر فرمود كه :
ادامه نوشته »آزادى در انتخاب همسر
پيغمبر اكرم خود چند دختر شوهر داد. هرگز اراده و اختيار آنها را از آنها سلب نكرد. هنگامى كه على بن ابى طالب (ع ) براى خواستگارى زهراء مرضيه (ع ) نزد پيغمبر اكرم (ص ) رفت پيغمبر اكرم فرمود: – تاكنون چند نفر ديگر نيز به خواستگارى زهرا آمده اند و من شخصا با زهرا در ميان گذاشته ام …
ادامه نوشته »جهاد اصغر و جهاد اكبر
در مقام تهذيب نفس و تحصيل اخلاق ، هميشه يك جنگ و ستيز عجيب بين دو كانون عقل و دل درگير است ، تهذيب نفس و تربيت براى هماهنگ ساختن اين دو كانون است . مستلزم ضبط و كنترل خواهشهاى دل است ، اساسا هم نظم و انضباط، از كانون عقل ناشى مى شود و آشفتگى و خودسرى ، از …
ادامه نوشته »