بایگانی برچسب: كتاب : علم اليقين ، جلد اول

فصل 11. علم خدا به همه چيز

فصل 11. علم خدا به همه چيز چون ذات متعالى ، فاعل تام جميع ماسوا، و مبداء فيضان هر ادراك اعم از حسى و عقلى ، و منشاء هر ظهور عينى يا ذهنى است چه بدون واسطه يا با واسطه اى كه آن هم از ناحيه خود اوست ، و نيز فاعليتش عين ذات اوست – زيرا كه فاعليت از …

ادامه نوشته »

فصل 10. ظهور ذات خدا براى خودش

فصل 10. ظهور ذات خدا براى خودش چون خداى سبحان بسيطالحقيقه است و ذات او از موضوع و ماده و عوارض و ساير چيزهايى كه ذات را زايد (بر صفات ) قرار داده و آن را غير آن گونه اى كه هست جلوه مى دهد منزه است ، پس پوششى بر او نيست و او آشكار و بى پرده است …

ادامه نوشته »

فصل 9. علو و مجد خدا ذاتى است

فصل 9. علو و مجد خدا ذاتى است چون ثابت شد كه كمالات خداى سبحان امرى زايد بر ذاتش نيست و آنها در ازل براى او ثابت بوده اند، آشكار مى شود كه مجد و علو آن ذات متعالى در فاعليت و عالميت و قادريت و ساير صفات كمال ، به معناى اضافى و نسبى كه متاءخر است از ذات …

ادامه نوشته »

فصل 8. ازليت خداوند در روايات

فصل 8. ازليت خداوند در روايات مولايمان اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: براى او هيچ حالى بر حال ديگر سبقت ندارد، تا اول باشد پيش از آنكه آخر بوده باشد، و ظاهر باشد پيش از آنكه باطن بوده باشد(186) (بلكه اوليت او عين آخريت او، و ظاهريت او عين باطنيت اوست ). و نيز فرموده است : علم او به …

ادامه نوشته »

فصل 7. الهيت خداوند ازلى است

فصل 7. الهيت خداوند ازلى است از آنچه گفته آمد آشكار شد كه الهيت خداى عزوجل از ازل براى او ثابت است و آن ذات مقدس در آن تام الفاعليه است ، و عالميت و شنوايى و بينايى و ساير صفات او نيز به همين گونه است . زيرا خداى سبحان تمام اشياء را به طور ادراك تام و كاملى …

ادامه نوشته »

فصل 6. معناى قرار گرفتن خدا بر عرش

فصل 6. معناى قرار گرفتن خدا بر عرش در كتاب ((توحيد)) به سند صحيح از مولايمان امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه : از آن حضرت درباره اين آيه : الرحمن على العرش استوى (181): ((خداوند بر عرش استوا دارد)) پرسش شد، فرمود: نسبت او با تمام اشياء مساوى است . بنابراين چيزى به او از چيز ديگر …

ادامه نوشته »

فصل 5. نسبت خدا با همه چيز يكى است

فصل 5. نسبت خدا با همه چيز يكى است نسبت ذات خداى سبحان و اسماى حسناى او به غير او از موجودات نيازمند، ممتنع است كه به سبب معيت و لا معيت و اضافه و لا اضافه مختلف باشد، و گرنه با برخى موجودات بالفعل است و با برخى بالقوه ، در نتيجه ذات او مركب از دو جهت فعل …

ادامه نوشته »

فصل 4. نسبت خدا با اشياء

فصل 4. نسبت خدا با اشياء همچنين روا نيست كه اضافات مختلف (صفات اضافى كه مفهوم آنها با در نظر گرفتن مخالف آن روشن مى شود مثل رازقيت و مصوريت و…) به خداى سبحان الحاق گردد كه اين موجب اختلاف حيثيات در او خواهد بود، بلكه او را يك اضافه بيشتر نيست و آن مبداءيت است (نسبت به جميع اشياء) …

ادامه نوشته »

فصل 3. غنى بالذات از همه جهت غنى است

فصل 3. غنى بالذات از همه جهت غنى است يكى از محققان (163) سخنى دارد كه حاصلش اين است : همان طور كه بخشنده وجود، خودش در هيچ مرتبه اى مسلوب الوجود نيست ، همچنين بخشنده كمال نيز نمى تواند فى حد ذاته خالى از كمال باشد، زيرا فيض دهنده ضرورتا گرامى تر و بالاتر و والاتر از فيض گيرنده …

ادامه نوشته »

فصل 2. صفات خدا عين ذات اوست

فصل 2. صفات خدا عين ذات اوست چون كمالات خداى بزرگ ذاتى است ، از اينرو همه آنها بالفعل و دائما براى خداوند حاصل است ، و اگر چنين نبود نياز پيدا مى نمود به چيزى كه آنها را از قوه به فعل در آورد و در نتيجه اين صفات ، ديگر ذاتى نبود و نيز لازم مى آمد كه …

ادامه نوشته »