بنده خدا

زنى شرافتمند و خوش عقيده

بشار مكارى گفت در كوفه خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم آنجناب مشغول خوردن خرما بود فرمود بشار، بيا جلو بخور. عرض كردم در بين راه كه مى آمدم منظره اى ديدم كه مرا سخت ناراحت كرد، اكنون گريه گلويم را گرفته نمى توانم چيزى بخورم بر شما گوارا باد. فرمود به حقى كه مرا بر تو است سوگند …

ادامه نوشته »

همت نعمان بن بشير

يزيد پس از آنكه تصميم گرفت اهل بيت سيد الشهداء عليه السلام را به مدينه فرستد، نعمان بن بشير را خواسته سى مرد با او همراه نمود. دستوراتى براى حفظ شئون اهل بيت به او داد گفت هميشه خانواده حسين عليه السلام جلو حركت كنند و شما با فاصله از دنبال ، هر جا فرود آمديد به اندازه اى فاصله …

ادامه نوشته »

اين داستان با مردم امروز چه تناسب دارد؟

شديد برادر شداد از پادشاهان عدالت گستر روى زمين بود، در زمان او نقل كرده اند به طورى مردم به آرامش زندگى مى كردند كه شخصى را براى قضاوت بين آنها تعيين كرده بود از تاريخ تعيين او تا مدت يك سال هيچكس براى رفع خصومت بدارالقضا نيامد روزى به شديد گفت من اجرت قضاوت را نمى گيرم زيرا در …

ادامه نوشته »

چند نفر از اين مردان يافت مى شوند؟

ماءمون رقى گفت : روزى خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم ، سهل بن حسن خراسانى وارد شد سلام كرده نشست آنگاه عرض كرد يابن رسول الله شما خانواده اى با راءفت و رحمت هستيد امامت از شما است چه باعث شده براى گرفتن حق خود قيام نمى كنى با اينكه صد هزار از پيروانتان با شمشيرهاى آتشبار از شما …

ادامه نوشته »

عمل با گفتار خيلى فرق دارد

ابن ابى مريم گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود روزى پدرم با اصحاب خود نشسته بود. رو به آنها كرده فرمود كداميك از شما حاضريد آتش ‍ گداخته را در كف دست بگيريد تا خاموش شود همه خود را از اين عمل عاجز ديدند؛ سر بزير افكنده چيزى نگفتند.

ادامه نوشته »

على عليه السلام براى خدا خشمگين مى شود

سعيد بن قيس همدانى گفت روزى اميرالمؤ منين عليه السلام را در پناه ديوارى ديدم ، عرض كردم يا على در چنين موقعى اينجا ايستاده اى ؟ فرمود آمده ام بيچاره اى را دستگيرى و يا مظلومى را فريادرسى كنم ، در همين موقع زنى با عجله فرا رسيد به اندازه اى آشفته بود كه از خود فراموش كرده راه …

ادامه نوشته »

ناسزا يا بردبارى

در سفينة البحار جلد اول ص 423 از توحيد مفضل نقل مى كند: كه چون مفضل از ابن ابى العوجاء كلمات كفرآميز شنيد نتوانست خوددارى كند خشمگين شده با تندى گفت : اى دشمن خدا كفر مى گوئى و انكار خدا مى نمائى ابن ابى العوجاء گفت اگر اهل استدلالى با تو صحبت كنيم در صورتيكه غالب شدى پيرو تو …

ادامه نوشته »

بردبارى حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام

علامه مجلسى در جلد بحار در احوال حضرت امام حسن عليه السلام نقل مى كند كه روزى ايشان از راهى سواره مى گذشتند، مردى شامى با آنجناب مصادف گرديد شروع به لعنت و ناسزا گفتن نسبت به حضرت نمود ايشان هيچ نگفتند تا اينكه شامى هر چه خواست گفت آنگاه پيش رفته با تبسم به او فرمود گمان مى كنم …

ادامه نوشته »

بردبارى حضرت موسى جعفر عليه السلام

مردى از اولاد خليفه دوم در مدينه بود كه پيوسته حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را آزار مى كرد و دشنام مى داد هر وقت با آن جناب روبرو مى شد به اميرالمؤ منين عليه السلام جسارت مى كرد. روزى بعضى از بستگان حضرت عرض كردند اجازه دهيد تا اين فاجر ار به سزايش برسانيم و از شرش راحت …

ادامه نوشته »

مدارا و بردبارى حضرت باقر عليه السلام

شيخ طوسى از محمد بن سليمان و او از پدر خود نقل مى كند كه مردى از اهل شام خدمت حضرت باقر عليه السلام رفت و آمد داشت . مركزش در مدينه بود به مجلس امام عليه السلام نيز فراوان مى آمد. مى گفت : محبت و دوستى با شما مرا به اين مجلس نمى آورد، در روى زمين كسى …

ادامه نوشته »