تبليغات ضد طاغوتى يحيى ، يكى از ياران امام سجاد(ع )

تبليغات ضد طاغوتى يحيى ، يكى از ياران امام سجاد(ع )  (يحيى بن ام طويل ، از دلاور مردان آزاده و مؤ من قهرامانى بود، كه در شرائط بسيار سخت بعد از شهادت امام حسين (ع ) به امام سجاد(ع ) پيوست و با شهامت و صلابتى كم نظير، با طاغوتهاى زمان ، و زمامداران خود سر بنى اميه ، …

ادامه نوشته »

اقسام ايمان ، و نهى از بيزارى از ساير مسلمانان

اقسام ايمان ، و نهى از بيزارى از ساير مسلمانان   يكى از خدمتكاران خانه امام صادق (ع ) كه سراج (زين ساز) بود مى گويد: آن وقت كه امام صادق (ع ) در حيره (چند فرسخى كوفه ) بود، من و جمعى از خدمتكارانش در محضر بوديم ، ما را براى انجام كارى ، به جائى فرستاد، رفتيم و …

ادامه نوشته »

نشانه هاى درجه عالى ايمان

نشانه هاى درجه عالى ايمان   رسول خدا(ص ) نماز صبح را با جماعت خواند، بعد از نماز به جوانى كه در مسجد بود نگاه كرد ديد او چرت مى زند، و سرش پائين مى افتد و رنگش ‍ زرد است و تنش لاغر، چشمانش در گودى فرو رفته است ، به او فرمود: (اى فلانى ! چگونه صبح كردى …

ادامه نوشته »

مسلمان گمراه

مسلمان گمراه   مردى از امام صادق پرسيد: اسلام و ايمان چيست ؟ و فرق بين اين دو كدام است ؟ امام صادق (ع ) به سؤ ال او جواب نداد. او بار ديگر سؤ ال را كرد، باز امام صادق (ع ) پاسخ نداد. تا اينكه آن مرد، در يكى از راهها با امام صادق ملاقات نمود، و كوچ …

ادامه نوشته »

مجموعه دين اسلام

مجموعه دين اسلام   عمروبن حريث مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و آن حضرت در منزل برادرش عبدالله بود. گفتم : چرا به اين منزل آمده اى ؟ امام : براى تفريح . عمرو: قربانت گردم ، آيا دينم را براى شما بيان نكنم ؟ (تا بدانم آيا مورد قبول شما هست يا نه ؟) …

ادامه نوشته »

خلاصه دين اسلام

خلاصه دين اسلام   ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟ امام : آرى مى دانم . ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه …

ادامه نوشته »

سر چشمه طينت انسان

ويژگيهاى اسلامى و مراحل و خصال ايمان  سر چشمه طينت انسان   عبدالله بن كيسان مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رفتم و گفتم ، قربانت گردم : من غلام شما عبدالله بن كيسان هستم . امام : نژادت را مى شناسم ولى خودت را نمى شناسم . عبدالله : من در بلاد جبل (باختران ) چشم به …

ادامه نوشته »

توانمندى و جوان بودن حضرت مهدى (عج )

توانمندى و جوان بودن حضرت مهدى (عج )  حكم بن ابى نعيم مى گويد: در مدينه به حضور امام باقر(ع ) رفتم و گفتم : (من بين حجرالاسود و مقام ابراهيم (كنار كعبه ) نذر كرده ام كه اگر با شما ملاقات كنم ، از مدينه بيرون نروم ، مگر اينكه بدانم شما قائم آل محمد(ص ) هستيد يا قائم …

ادامه نوشته »

خلاصه دين اسلام

خلاصه دين اسلام   ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟ امام : آرى مى دانم . ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه …

ادامه نوشته »

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا  به عبيدالله بن سليمان ، وزير طاغوت وقت ، خبر دادند كه حضرت مهدى (عج ) داراى چند وكيل است كه سهم امام ها را به نمايندگى از آن حضرت ، از شيعيان مى گيرند. وزير تصميم گرفت تا وكيل ها را دستگير كند، جريان را با خليفه در ميان …

ادامه نوشته »